عشق دوست (پارت ۱)
بفرمایید ادامه
_خدافظ مامان....اوف....سلام آلیا چه خبر نینو
_تلاشی کردی؟
_آلیا انتظار داری چی کار کنم آخه؟
_باید یه چیزی براش بدوزی...خودت ایده ای داری؟
_یه تیشرت چه طوره؟
_عالیه!
_پلگ خودم دیدم مرینت تبدیل به کفشدوزک شد!تو میدونستی و به من نگفتی؟
_من؟نه بابااااا.
_باید ببینمش
_مرینت امروز یه کلمه باهام حرف نزده خیلی تو خودشه.
_حق با آلیاس رفیق
_من باهاش حرف میزنم